نتایج جستجو برای عبارت :

stolen_

دستامو پائین گرفتم، وایسادم روو ترازو یخورده صبر کردم تا اعداد دیجیتالی ثابت شدن، بهشون زل زدم، انگار میگفتن: دخترک بیچاره! ولی توجه نکردم! چند سالی هست که صرفن خوردن رو برای نمردن اجابت میکنم!! انگار بدنم منتظر یک معجزه از طرف منه و من هم لاقید ازین موضوع! امشب حالم خوش نبود، البته خیلی وقته خوش نیستم! از وقتیکه مغزم محاسبه گر شده و فهمیده دنیا خیمه شب بازی ای بیش نیست! و کودکانه جست زدن ازین بند به اون بند اونطورها هم که نشون میده هیچ لذتی ند

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها