نتایج جستجو برای عبارت :

خَراشها_

هوا دم کرده و آسمون ابریه! پرده رو کنار میکشم، پنجره رو باز میکنم، خنکای ضعیف و ملایمی گردن و بازوهامو لمس میکنه و همین برای تغییر روحیه اتاق کافیه؛ کمی اونطرفتر به سمت کوچهٔ روبرویی، کُپه ای از آشغال و تعفن جمع شده! پسرکی سبزه و لاغر اندام با سَرُ روی چرکی و کثیف لابلای زباله ها میچرخه و بطری ها و چیزهای پلاستیکی رو میریزه تووی گونی سفیدی که از خودش بزرگتره، تیشرت نازکی تنشه و کیف کوچیک قرمز یه وری انداخته دور گردنش، و به زحمت گونی رو اینطرف

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها